امروز شلهزرد پختم. مدتی بود که دخترم هوس شلهزرد کرده بود و من نه فرصت داشتم و راستش را بخواهید نه حوصلهی پای گاز ایستادن.
درست بود حق با من بود با اینکه قرار است پلو شل و وارفته شود ولی باید مدت طولانی پای گاز بایستی. از طرفی از آنجایی که بقیهی اعضای خانواده شله زرد را ناهار نمیدانند همزمان عدس پلو هم درست میکنم.
ظرف میشویم. آشپزخانه را با عشق مرتب میکنم. میز صبحانه را جمع میکنم. وسایل آشپزخانه را که گردو غبار رویشان نشسته با دستمال نمدار گردگیری میکنم.
نه تنها هیچکدام این کارها مورد علاقهی من نیستند، بلکه از این کارها منتنفر هم هستم. تنها چیزی که مرا به این کارها وادار میکند هدفون باکیفیت عزیزم است که مرا از دنیای بیرون جدا کرده و به دنیای کتابی که در حال گوش دادنش هستم میبرد.
زنانی که با گرگها میدوند. به جرات یکی از بهترین کتابهایی است که خواندهام.
کتاب مقدمهی تقریبن طولانی در مورد نویسنده دارد و از دوران کودکی خودش میگوید که دوران پر فراز و نشیبی داشته.
در ادامه داستانهای کوتاهی تعریف میکند که در هر کدام از آنها، یکی از جنبههای زنانه به چالش کشیده شده است و از نظر روانشناسی یونگ بررسی میشود.
در این پست قصد معرفی کتاب ندارم اما به همهی بانوان توصیه میکنم خواندن این کتاب ارزشمند را به خود هدیه دهند.
زمانی که کتاب صوتی زنانی که با گرگ ها دویدهاند را گوش میدهم قادرم تمام کارهای خانه را بدون غرولند انجام دهم. در این صورت است که یک کار بیهوده را به یک کار مفید تبدیل میکنم.
برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):
آخرین نظرات: