اسم چهارشنبه‌ها را سگی گذاشته‌ام چون هر چهار‌شنبه تمیزکاری خانه را انجام می‌دهم. واقعن اگر ما خانم‌ها یک ماه خانه را به امان خدا رها کنیم چه می‌شود؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید؟ من گاهی اوقات فکر می‌کنم.

همسر من که یک خدمتکار استخدام می‌کند و خودش هم مسئول ناظر می‌شود. به همین راحتی.

البته از حق نگذریم بارها و بارها برای من هم خدمتکار استخدام کرده اما این دل(لامصب یا لامذهب)نمی‌دانم کدامش درست است که راضی نمی‌شود. خودش باید پوستش کنده شودتا خانه تمیز شود و برق بزند.

امروز فوتبال هم داشت. گویا تیم ایران برای چهار سال دیگر یک جامی چیزی را از دست داد. فرقی هم نمی‌کند ایران خیلی چیزها را از دست داده این هم رویش.

این که نوشتن معجزه می‌کند برای من هم معجزه‌اش اتفاق افتاد از وقتی به خودم تعهد داده‌ام که هر طور شده روزانه یک متن در سایت منتشر کنم، موفق شده‌ام صبح زود بیدار شوم. گویا سنگینی از دوش ذهنم برداشته شده.

اوه اوه الان دارد دیر می‌شود باید زودتر بخوابم تا بتوانم سحر‌خیزی را از سر بگیرم.

شب عالی متعالی