امروز به فایل صوتی کمپ ایده پزی گوش دادم. دیشب مهمان داشتیم از قضا مهمان رودربایستی داری هم داشتیم که نمیشد بروی و به کار خودت برسی. آخر من با مهمانهای نه چندان رسمی سر کلاسهایم حاضر میشوم اگر مشارکت هم نکنم حضور خواهم داشت اما دیشب نمیشد.
امروز صبح به هنگام تمیزکاری و امورات روزمره آشپزخانه به وویس کلاس گوش دادم و الان که ساعت سه بعد از ظهر است برای بار دوم گوش میدهم و نکات آموزشی را برداشته و تمرینهایش را انجام میدهم.
در مورد رند نکرردن ساعت و روز صحبت شد. اینکه همهی ما عادت داریم برای انجام کار سر یک ساعت مثلن از یک ساعت دیگر یا از یک روز دیگر از شنبه یا از سال آینده استارت کاری را بزنیم. این که همین الان، همین امروز و همین امسال آن کاری که به ما انرژی می دهد و یا برایمان اهمیت دارد را انجام دهیم ایدهی بسیار خوبی بود.
من خودم به شخصه فردی هستم که اگر ایده یا کاری به ذهنم برسد همان لحظه اجرایش میکنم. شاید به نظر عدهای ایدهام خام یا به درد نخور باشد اما من با اجرای آن احساس خوبی دارم.
احساس رهایی. سنگینی فکری را از روی دوش ذهنم بر میدارم. یادم هست یک شب قبل از خواب ( عمومن قبل از خواب بسیار فکر میکنم و دیر خوابم میبرد) به تغییر دکوراسیون مبلها فکر میکردم. مبلها را در ذهنم چیدمان کردم. اما دیدم فکر تغییر جای مبلها آنقدر ذهنم را به خودش مشغول کرده، همان لحظه پاورچین پاورچین به هال رفتم مبلها را جابهجا کردم و آمدم و با خیال راحت خوابیدم.
صبح که همسرم بیدار شد از کارم بسیار تعجب کرد و گفت تو دیوانهای.
این جمله را بارها شنیدهام. خوشم میآید. آدم باید دیوانه باشد. اگر دیوانه نباشی کارهایت پیش نمیروند. گاهی در دیوانگی است که خیلی از کارها را انجام میدهی و نتیجه خارج از تصورت میشود.
آخرین نظرات: