مطمئنن همه‌ی ما با این معضل دست و پنجه نرم کرده‌ایم که سال به پایان می‌رسد و ما بسیاری کار نصفه و نیمه داریم که رها شده‌اند و هیچ برنامه‌ای برایشان نداریم.

در این یادداشت از کارهای نیمه رها شده‌ی سال 1402 می‌نویسم. به این امید که جلوی چشمانم باشند و برایشان کاری کنم. شاید بعضی از آنها را نجات دهم.

1- در حال نوشتن کتاب سحرخیزی هستم. من دوست داشتم کتابم تا قبل از عید تمام شود.کتابم در مورد سحرخیزی بود. کتابم می‌توانست به خیلی‌ها انگیزه بدهد.اول از همه باید روی خودم اثر کند. نیمی از کتاب سحرخیزی را نوشته‌ام.کتاب سحرخیزی من بسیار مفید است.کتاب سحرخیزی من به شما کمک خواهد کرد که فرد سحرخیزی باشید.برای اینکه بتوانم کتاب را تمام کنم باید بیشتر روی آن کار کنم.برای نوشتن کتابم باید به خیلی چیزها و خیلی افراد نه بگویم.برای اینکه بتوانم کتابم را بنویسم باید وقت بیشتری برای نوشتن بگذارم.اول از همه باید خودم به اصول کتابم پایبند باشم.نوشتن 5 تا 5 دقیقه کمک کننده است. گمان می‌کنم ژورنالینگ کردن بسیار کمکم می‌کند.

2-در حال تهیه‌ی دوره‌ای به نام چاکرا یوگا هستم. این دوره هم نیمه رها شده. بسیاری از مطالب جمع آوری شده‌اند، ویدئوهایی دارم که می توانند به کیفیت دوره کمک کنند. اما اینکه چرا من آن دوره‌ی ارزشمند را رها کرده‌ام نمی‌دانم. باید دوره چاکرا یوگا جلوی چشمم باشد تا تکمیلش کنم. اگر ایده‌ای دارید خوشحال می‌شوم را هنمایی کنید.

3-