تو همانی که به آن می‌اندیشی

 اینکه زندگی را به شکل یک بازی ببینیم مرا به یاد کتابی به همین نام انداخت ” اگر زندگی بازی است، این قوانینش است” نوشته شری کارتر اسکات.

 

 

اینکه زندگی را یک بازی مسخره ببینیم یا یک بازی لذت بخش به دید خودمان بستگی دارد و به همان شکل زندگی برایمان رقم خواهد خورد.

می توان زندگی را کسل کننده، بی هدف، پر از اتفاقات تکرار شونده و بیهوده دید. آیا این دید تفاوتی در روند زندگی دارد؟

در اینجا لازم دیدم به آزمایشی که شگفتی کوآنتوم را تایید کرد اشاره کنم:

نگاه شما واقعیت را شکل میدهد.

این مسئله با آزمایشی در سال 1978 توسط جان ویلر مطرح شد

یکی از تفسیرهای کوانتوم که به تفسیر کپنهاگی معروف است، می گوید:

 واقعیت تا اندازه گیری نشود وجود نخواهد داشت! یعنی این نگاه ببینده است که واقعیت را شکل میدهد!

نتیجه دقیقاً به چگونگی اندازه گیری شما بستگی دارد.

اگر در این باره اطلاعات کافی دارید که سریعن مطلب را متوجه خواهید شد اگر نه می توانید به سایت https://www.deeplook.ir/

مراجعه کنید و در این باره اطلاعات بیشتری کسب کنید.

 

تمام این موارد را مطرح کردم که بگویم مهم است که زندگی را یک بازی مسخره ببینیم یا یک بازی هدفمند و لذت بخش.

 

در ابتدای مقاله از کتابی حرف زدم که قوانین بازی زندگی را مطرح میکرد. این قوانین به ترتیب زیرهستند:

قانون اول:به شما جسمی داده می شود.

از لحظه ای که پا به دنیای خاکی میگذارید به شما جسمی داده میشود که محل اصلی روحتان است. کالبدی که به شما هدیه داده شده است تا روزی که در زمین زندگی می کنید در اختیار شماست چه آن را دوست داشته باشید چه نداشته باشید.گاهی ممکن است که بخواهید جسمتان مانند دیگری باشد. کمی بلند قد تر، کمی زیباتر و جذاب تر یا شاید جنس دیگری باشد اما باید بدانید که این جسم قابل تعویض نیست پس بهتر است آن را با همه شرایطی که دارد بپذیرید و دوستش داشته باشید.

مبارزه‌ی قانون شماره یک برقراری صلح و صفا با جسمتان است. در این صورت جسم می تواند درس اول را پاس کند و به سراغ درس بعدی برود.

قانون دوم: با درس هایتان مواجه می شوید.

این سوالات که چرا به دنیا آمده ایم ؟به چه منظوری در این دنیا هستیم؟ و امثال اینها همیشه ذهن بشریت را مشغول کرده اما اگر بدانیم هر کسی منظور و راه جداگانه خود را دارد و در مسیر زندگی با دورس مخصوص خود مواجه خواهد شد و این دروس کلید کشف و تحقق بخشیدن به معنای زندگی اوست با مسائل زندگی جور دیگری برخورد خواهد کرد.

ممکن است در حالیکه دوست شما با در جدال تلخ جدایی است به شما زندگی زناشویی بی دردسری داده شده است و یا شما با بیماری هایی سروکله می زنید که دیگران حتی اسم آن بیماریها را نشنیده اند.

این درس ها هر کدام مخصوص خودتان است هر کسی درس باید بدون مقایسه زندگی خود با دیگری درس های زندگی خود را بگذراند.

قانون سوم : اشتباه وجود ندارد تنها درس است.

ممکن است انرژی زیادی در وقت و پول و سرمایه گذاری صرف کرده باشید و به نظر خودتان با شکست مواجه شده باشد. این قانون به شما این اطمینان را می دهد که هیچ اشتباهی وجود ندارد شما فقط درس می آموزید. اگر به دقت به روند زندگی خود نگاه کنید خواهید دانست این شکستها در رسیدن شما به موفقیت به کار خواهند آمد.

قانون چهارم: درس آنقدر تکرار می شود تا آموخته شود.

حتمن برای شما هم اتفاق افتاده است که با مواردی در زندگی روبه رو شده اید که به خودتان گفته اید چرا اتفاقات تکراری برایم می افتد؟

پدرومادری که همیشه مرا از انجام کارهایی که دوست دارم منع می‌کنند.

ازدواج می‌کنم همسرم مانع انجام کارهای دلخواهم می‌شود.

وارد اجتماع شده و شغلی برای خود دست و پا می کنم آنگاه همکارم آنچنان ممانعت می کند از انجام وظایفم که تمام خاطرات گذشته را به یاد می‌آورم و با خود می‌گویم: این اتفاقات همه یک چیز را به من می‌گویند.

کدام درس را نیاموختم که این اتفاقات برای من تکرار می‌شوند. باید از ازاتفاقات زندگی درس بگیری وگرنه آنقدر تکرار می شوند تا از پا دربیایی.

قانون پنجم: آموختن پایان ندارد.

فارق  از سن و جنس و موقعیت اجتماعی، شما همیشه برای رشد و پیشرفت با درسهای مختلف مواجه خواهید شد. مثلن زمانی که درس اهمیت دادن به خود را می آموزید درس نگهداری از والدین پیش می‌آید و یا زمانی که یاد میگیرید پدر و مادر خوبی باشید فرزندانتان شما را ترک می کنند. میبینید که درس ها تمام شدنی نیستند. تا زمانی که عقلتان رو به رشد است ظرفیتتان در حال گسترش است. زندگی مدرسه ای سالیانه است که هیچگاه از آن فارغ التحصیل نمی شوید.

قانون ششم: جایی بهتر از اینجا و اکنون نیست.

بسیاری اعتقاد دارند که اگر به ثروت برسند خوشحال تر خواهند بود و افرادی گمان می کنند اگر فلان مدرک را بگیرند حتمن خوشبخت و موفق هستند.داشتن هدف در زندگی بسیار خوش آیند است و به زندگی معنا میبخشد اما اینکه از بودن در لحظه حال منزجر باشیم به امید آینده ای درخشان، این نشدنی است چرا که اینده درخشان را لحظه ی حال درخشان می سازد.وقتی مدام در دایره خواسته های نا محدود دور خودمان بچرخیم فرصت زندگی و لذت بردن در لحظه حال را از دست می دهیم.

قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند.

این قانون به ما این مطلب را می آموزد که از کسی خوشمان می آید که خصوصیتی از ما  را داراست که ما آن ویژگیها را در خود دراریم و از آنها لذت می بریم و یا جنبه هایی از ما را به نمایش می گذارد که ما از آن بدمان می آید. در هر صورت دیگران آینه ای هستند که درون ما را به ما بازتاب می کنند. چه خوشمان بیاید چه نیاید این یک قانون است.

می توانید با پذیرش این قانون بخشهایی از وجودتان را که از آنها خبر نداشتید کشف کنید.

قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست.

اختیار زندگی تان یکی از حقیقی ترین حقوق زندگی تان است. ممکن اسن دیگران را مقصر نرسیدن ما به اهداف زندگی مان بدانیم اما در حقیقت اینچنین نیست. وقتی تمرکز شما بر استعداد ها و توانمندی های خودتان باشد دنیا هر آنچه شما برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید را در اختیارتان قرار می دهد.

لب کلام قانون هشتم این است که شما قادر به خلق زندگی خود هستید. زمانی که به این باور می رسید زندگی آگاهانه شما آغاز می شود.

قانون نهم: جوابهایتان در وجود خودتان است.

پاسخ تمام سوالات شما در درون شما قرار دارد تنها کاری که باید بکنید این است که خوب ببینید، خوب بشنوید و به ندای درون خود توجه کنید. اعتماد به خود و دریافت پاسخ از درون خود ودیعه ای ست که خداوند در نهاد ما قرار داده است. به نشانه‌ها دقت کنید. در مسیر زندگی‌تان همواره با نشانه‌هایی مواجه می شوید که اگر آنها را به مثابه چراغ های روشنایی معابر در نظر بگیرید حتمن شما را به مقصد خواهند رساند.

این نشانه‌ها گاهی به شما صدایی آهسته که در درون شما نجوا میکند و یا پیامی در گوشی موبایل خود می بینید. گاهی با دوستی صحبت می کنید و میبینید که پاسخ سوال شما داده شده است.

تنها شرطش این است که مقاومت درونی خود را بشکنید و نسبت به شنیدن و دیدن این نشانه‌ها مقاومت نداشته باشید. آزاد و رها و آماده پذیرش باشید.

قانون دهم: تمام اینها را در بدو تولد فراموش می کنید.

این قانون به ما اطمینان می دهد که ما تمام این قوانین را قبل ازاینکه به این دنیا بیاییم می‌دانستیم اما در بدو ورود فراموش کرده ایم. چون درناآگاهی این قوانین را میدانستیم آنها را فراموش کردیم و اکنون با به آگاهی رسیدن، این قوانین برای ما آشکار شدند تا راهگشای مسائل ما باشند.

 

از این قوانین گفتم تا همه ما بدانیم که این جهان اگر چه بازی است اما یک بازی مسخره نیست و قوانینی دارد که این بازی را هدف دارو معنا دار می‌کند.

 

 

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):