روزنگاری
ازفکر دندانپزشکی که بیرون آمدم. یادم آمد دیشب دخترم به من گفته بود برای ناهار قرمه سبزی درست کنم. اه که چقدر از کارهای خانهداری
ازفکر دندانپزشکی که بیرون آمدم. یادم آمد دیشب دخترم به من گفته بود برای ناهار قرمه سبزی درست کنم. اه که چقدر از کارهای خانهداری
ظرف میشویم. آشپزخانه را با عشق مرتب میکنم. میز صبحانه را جمع میکنم. وسایل آشپزخانه را که گردو غبار رویشان نشسته با دستمال نمدار
راههای زیادی را امتحان کرده است. این را هم بگویم همین که چشمانش باز میشود ذهنش آنچنان کارها و وظایف روزانه را پشت هم تکرار
ارتعاش که بالا باشد میتواند شما را به آهن ربای جذب نیکیها تبدیل کند. چشم خدا آرامش عشق یوگا زومبا نوشتن کتاب نوشتن بیداری بخش
تقریبن همهی دورههای مدرسه نویسندگی استاد کلانتری را شرکت کرده بودم. تمرین پشت تمرین انجام میدادم. اما از آنجایی که اعتماد به خودم نداشتم نوشتههایم
این نظر کاملن شخصی است. شام خوردیم. چای خوردیم. چیپس و تخمه و انواع خوراکیهای مضر خوردیم. موقع خواب شد. رخت خوابها را پهن کردیم.
اسم چهارشنبهها را سگی گذاشتهام چون هر چهارشنبه تمیزکاری خانه را انجام میدهم. واقعن اگر ما خانمها یک ماه خانه را به امان خدا رها
ناهار داشتم پس برای خرید لیستی که تهیه کرده بودم روانهی بازار شدم. لیست خرید از مایحتاج یخچالی تا سوغاتی برای مادر و پدرم را
سحر خیزی خود یک آداب و سبک زندگیست. چرا که برای اینکه یک سحرخیز حرفهای باشی باید به خیلی چیزها نه بگویی. باید به میهمانیهای